خود را واقع بینانه ارزیابی کنیم یا خوش بینانه؟
مدل ۳C که در حوزۀ مدیریت استراتژیک توسط آقای Kenichi Ohmae مطرح شده است یکی از مدل ها کاربردی در مدیریت است که به قدر کفایت به آن پرداخته نشده است، این مدل را اگر بخواهیم خیلی ساده معرفی کنیم، باید بگوییم که این Cها هر کدام به چه عنصری اشاره دارند :
- مشتری (Customer)
- رقیب (Competitor)
- شرکت یا خودمان (Company)
برای اتخاذ تصمیمات صحیح در بازاریابی و مدیریت کسب و کار، باید این سه عنصر را به دقت بشناسیم. اما پیش از آن که به رقیب و مشتری برسیم، باید بدانیم که ما که هستیم و چه توانایی ها و ضعف ها و قوتهایی داریم، مرحله ای که در مشاهدات روزمره ام احساس می کنم، به شدت مظلوم واقع شده و کسی به آن نمی پردازد یا در ارزیابی از خود، رویکری به شدت خوش بینانه را در پی میگیرند.
تبلیغات متعدد بر روی این نکته که اگر بگوییم «می توانیم» حتماً در آن کار موفق می شویم، باعث شده است که صاحبان کسب و کارها با نگاهی غیرواقعی و به شدت خوش بینانه پای به عرصه کسب و کار بگذارند و در عمدۀ مواقع با شکست و هدر رفتن سرمایه و وقت روبرو شوند. وقتی صاحب یک کسب و کار با سرمایه اندک، تجربه پایین، دانش پایین و … پای به عرصه رقابت می گذارد و با این وجود تلاش می کند برای کسب سهم بازار از روبرو به رقیب حمله کند، کاملاً مشخص است که شناختی درستی از سه عنصر اشاره شده خصوصاً «خود» ندارد ! معمولاً این افراد با تکیه بر این که باید «فعل خواستن را صرف کنیم !» تلاش می کنند، در کسب و کار موفق شوند، و زمانی که با توصیه مشاور بازاریابی، مبنی بر این که با توجه به شرایطمان باید از گوشه های بازار وارد شویم، روبرو می شوند، آن را با همان استدلال اشاره شده نفی میکنند …
اهمیت درایت در مدیریت
به هیچ وجه نمی توان منکرِ اهمیتِ امیدواری و خوش بینی در مسیر موفقیت یک کسب و کار شد، اما در این مسیر درایت و شناخت صحیح قطعاً یکی از چاشنی های موفقیت خواهد بود. بهتر است با شناخت دقیق از خود، راه حلهایی اندازۀ خود و سازمانمان انتخاب کنیم.